جدول جو
جدول جو

معنی گدازان کردن - جستجوی لغت در جدول جو

گدازان کردن
(زَ پُ دَ)
ذوب کردن چیزی را. حل کردن چیزی را. نیست کردن چیزی را:
صورت سرکش گدازان کن ز رنج
تا ببینی زیر آن وحدت چو گنج.
مولوی (مثنوی چ علاءالدوله ص 18 س 15)
لغت نامه دهخدا
گدازان کردن
ذوب کردن حل کردن
تصویری از گدازان کردن
تصویر گدازان کردن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از داغان کردن
تصویر داغان کردن
پراکنده ساختن چیزی
فرهنگ فارسی عمید
(یِ کَ بِ بَ کَ دَ)
متلاشی کردن. از هم پاشیدن. از هم فروریختن و از هم فروپاشیدن چیزی را، پراکندن. متفرق کردن چیزی را. پراکنده ساختن چیزی را
لغت نامه دهخدا
تصویری از داغان کردن
تصویر داغان کردن
((کَ دَ))
متفرق کردن، پریشان ساختن، خرد کردن، درب و، خرد و پریشان کردن
فرهنگ فارسی معین